۶۳ ) برای‌دلتنگی

بسم‌الله

مامان یه جمله‌ای داره که همیشه میگه عمر سفر کوتاهه. حالا این سفر‌هم کم‌کم داره رو به تموم شدن می‌ره.
حالا دوباره نوبت خداحافظی کردن‌ها یا رسیده یا در انتظار رسیدنه.
دوباره مثل دو مرتبه‌قبلی به این فکر می‌کنم این‌بار که برگردم چه چیزی در انتظارم هست.
این‌بار اما چیزی که برام خیلی عجیب و جدیده اینه که این‌بار هنوز به فرودگاه نرفته چقدر دلتنگ شدم.
توی این همه هیاهو خیلی خوشحالم که این مدت رو توی تهران کنار خانواده بودم.

مطمئنم دلم براتون خیلی تنگ می‌شه.


نوشته شده در تهران