بسمالله
اینروزا دوباره کل خانواده دور هم جمع شده. این برای من مثل یه فرصت بینظیره که نهار و شامم رو با عزیزانم بتونم بخورم.
الان وقت گله و شکایت نیست.
خیلی فکر کردم برای ۱۴۰۲ چی بنویسم. اتفاقهای فوقالعاده تو ۱۴۰۲ ، خداروشکر، کم نبودن. اما به واسطه اشتباهم ، یکی از اشتباهاتی که کردم الان وسط یه طوفان وایسادم. طوفانی که یکی دو هفته دیگه شاید روی واقعی شو بهم نشون بده.
(سانسور)
برای ۱۴۰۲ و اتفاقاتش، برای الان که اینجام خیلی بیشتر میتونستم بنویسم، اما این اتفاق مثل شبح یه غول سیاه توانم رو گرفته.
اما بذار بگم؛ J تو یکی از بهترین اتفاقای ۱۴۰۲ برای من بودی. کاش یکی بهتر از تو رو پیدا کنم تا از تو حتی خاطرهای توی ذهنم نمونه.
(سانسور)
آخرین نوشته مربوط به ۱۴۰۲ نمیتونست بدون نوشتن از تو باشه، حتی اگر شبح سیاه این طوفان چشم تو چشمم ایستاده باشه.